طراحی سایت در اصفهان | بهترین و جذاب ترین | تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در اصفهان | بهترین و جذاب ترین | تیم راهکارهای وب

طراحی وبسایت زیبا به عنوان یکی از مهمترین عوامل جذب کاربران به سایت شما، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در اینجا، چند راهنمای کاربردی برای طراحی وبسایت زیبا را معرفی می کنیم:

 

1. انتخاب رنگ های مناسب

وب سایت واکنش گرا طراحی نمایید.

رنگ ها باعث جذب نظر کاربران به وبسایت شما می شوند. از رنگ های روشن و شاد استفاده کنید تا کاربران را به خود جذب کنید.

 

2. ایجاد یک طرح ساده و کاربرپسند

 

طراحی وبسایت ساده و کاربرپسند، کاربران را به سایت شما جذب می کند. سایت شما باید طوری طراحی شود که کاربران به راحتی بتوانند به اطلاعات دلخواه خود دسترسی پیدا کنند.

 

3. استفاده از تصاویر با کیفیت

 

استفاده از تصاویر با کیفیت، جذابیت وبسایت شما را افزایش می دهد. تصاویر باید به طور مناسب در سایت قرار گیرند تا با استفاده از آن ها، کاربران را به سایت شما جذب کنید.

 

4. استفاده از فونت های خوانا

 

فونت های خوانا، کاربران را به سایت شما جذب می کنند. از فونت هایی که خوانایی بالایی دارند، استفاده کنید تا کاربران به راحتی بتوانند متن های مختلف را بخوانند.

 

5. انتخاب تصاویر مناسب

 

تصاویر مناسب، جذابیت وبسایت شما را افزایش می دهند. از تصاویری که به صورت حرفه ای گرفته شده اند و با محتوای وبسایت شما همخوانی دارند، استفاده کنید.

 

6. ایجاد یک طرح منحصر به فرد

 

طراحی یک وبسایت منحصر به فرد، جذابیت ویژه ای به سایت شما می دهد. با ایجاد یک طرح منحصر به فرد، کاربران به سایت شما جذب می شوند.

تیم بزرگ راهکارهای وب  websolutiontools.com

7. استفاده از تأثیرات حرکتی

 

استفاده از تأثیرات حرکتی، جذابیت وبسایت شما را افزایش می دهد. با استفاده از تأثیرات حرکتی مناسب، کاربران به سایت شما جذب می شوند.

 

راهکارهای وب، یک سایت حرفه‌ای در زمینه طراحی و پشتیبانی سایت های وب می باشد. این سایت با داشتن تجربه‌ی بیش از چندین سال در زمینه طراحی و توسعه‌ی وب سایت‌ها، به شما کمک می‌کند تا یک سایت جذاب و کارآمد برای کسب و کار خود ایجاد کنید.

 

خدمات ارائه شده توسط راهکارهای وب شامل طراحی سایت، بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو، پشتیبانی فنی و نگهداری سایت است. همچنین، این سایت به شما کمک می‌کند تا با استفاده از تکنولوژی های روز دنیا، در حریم امنیتی بالا، سایتی ایمن و پایدار برای کسب و کار خود ایجاد کنید.

 

راهکارهای وب با داشتن تیمی متخصص و با تجربه، قادر است به نیازهای خاص هر کسب و کار پاسخ دهد و با برآورده کردن این نیازها، به شما کمک کند تا به موفقیت بیشتری در کسب و کار خود برسید.

 

با انتخاب راهکارهای وب، شما مطمئن هستید که بهترین خدمات در زمینه طراحی و پشتیبانی سایت را دریافت خواهید کرد و به راحتی می‌توانید با مشتریان خود در ارتباط باشید و کسب و کار خود را به سطح بالاتری برسانید.

منبع : تیم بزرگ راهکارهای وب  websolutiontools.com

طراحی سایت در اصفهان | بهترین و جذاب ترین | تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در تهران ?جذاب ترین در 1402 | - تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023

مجید جلیلی - تیم راهکارهای وب

۰ ۰

راه حل و تمرین های خارق العاده کوچک کردن شکم

کوچک کردن شکم یکی از مهمترین مسائل، برای داشتن تناسب اندام است. زیبایی اندام در بسیاری از موارد به داشتن شکمی صاف و تخت وابسته است. برای داشتن شکم کوچک و همینطور خوش فرم جلوه کردن لباس بر تن که در پی آن سلامتی نیز حاصل خواهد شد، لازم به پیش گرفتن راهکارهایی است  که بدون تردید ورزش کردن و کالری سوزی د فعالیت هوازی اصلی ترین و شاه کلید رسیدن به این هدف زیبا می باشد.

ما در این متن، این راهکارها را برایتان کنار یکدیگر گردآوری کرده‌ایم. همراه ما باشید تا به طور کامل هر یک از آنها را برایتان بیان کنیم.

 

کوچک کردن شکم؛ دغدغه بزرگی نیست

 

امروزه برای داشتن تناسب اندام راهکارهای بسیار موثری مشخص شده است. وقتی فرد مصمم شود و اراده قوی برای خوش اندام شدن داشته باشد، تقریبا نیمی از مسیر برای دست یافتن به آنرا طی کرده است.

زیرا تنها می‌توان با رعایت چند نکته کلیدی به این منظور دست یافت. تغییراتی در سبک زندگی که بسیار سطحی و آسان هستند طی چند ماه، می‌تواند تاثیرات چشمگیری را برای فرد بروز دهد.

 

مطالب مرتبط با کوچک کردن شکم

 

گزینه‌های مختلفی طی سال‌های اخیر برای داشتن تناسب اندام و کوچک کردن شکم ارائه شده است که یکی از آنها عمل‌های جراحی محسوب می‌شود. با وجود اینکه این جراحی‌ها به سرعت سبب تناسب اندام می‌شوند، ممکن است آسیب‌های جدی را برای بدن به همراه داشته باشند.

اما هستند افرادی که بدون انجام هرگونه عمل روی بدن خود، سعی بر ایجاد تناسب اندام و کوچک کردن شکم می‌کنند. در این متن موارد مناسبی برای همه افراد ارائه کرده‌ایم که بسیار موثر هستند و به بهتر شدن تناسب اندام کمک خواهند کرد.

 

چگونه از ناحیه شکم لاغر شویم؟

 

دغدغه مهم برای رفتن به مهمانی و مراسم‌های دورهمی، ممکن است زیبا بودن لباس در تن باشد که به همین دلیل نیاز به کوچک کردن شکم ایجاد می‌شود.

البته که سلامتی مهم‌تر از فرم اندام است اما اگر کمی با خودمان رو راست باشیم، پی می‌بریم که هیچوقت پیروی از روند تغذیه‌ای سالم به نسبت نیازهای بدن، در کنار فعالیت بدنی روزانه که کیفیت عمر را افزایش می‌دهد، چربی شکمی را ایجاد نمی‌کند.

بهتر است قبل از اعتماد به رژیم‌های کوتاه مدت که قول کاهش وزن در بازه زمانی کوتاه را می‌دهند، از راهکارهایی که در این متن برای کوچک کردن شکم ارائه شده است کمک گرفت.

همچنینی مقالات مفیدی را در مجله سلامتی و تندرستی ماورای سلامت در این باره یافته ایم که می توانید آن ها را نیز مطالعه کنید.

 

اعتدال در مصرف کربوهیدرات

 

اکثر غذاهایی که مصرف می‌شوند به عنوان وعده‌های اصلی حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات هستند. البته که بدن برای بازسازی بسیاری از بافت‌های خود و تامین انرژی نیاز به دریافت کربوهیدرات دارد.

پس این موضوع نشان می‌دهد که به هیچ وجه نباید مصرف آنها قطع شود. تنها بهتر است در حد اعتدال مصرف شوند و ترجیحا از غلات سبوس‌دار و کامل استفاده شود.

برای کمتر کردن مصرف کربوهیدرات می‌توان از انواع سالاد میوه و سبزیجات که فیبر بالایی دارند به عنوان پیش غذا و همینطور نوشیدن یک لیوان آب، نیم ساعت قبل از غذا استفاده کرد. از این طریق کربوهیدرات کمتری به بدن خواهد رسید.

 

قطع مصرف شیرینی‌جات و قند

 

برای رسیدن قند مورد نیاز بدن حتما نباید از قندهای مصنوعی استفاده کرد. توجه به این نکته که مصرف میوه‌ها و میوه خشک می‌تواند قند مورد نیاز بدن را تامین کند نکته ضروری است که بهتر است در نظر گرفته شود.

اگر از بزرگ بودن شکم خود ناراحت هستید باید با زیاده روی در مصرف شیرینی‌جات، کیک خامه‌ای، نوشابه‌های قندی و گازدار و همینطور انواع آبنبات‌ها، خداحافظی کنید.

 

مصرف پروتئین بیشتر

 

با کاهش وزن کلی می‌توان به کوچک کردن شکم نیز منجر شد. برای این منظور بهتر است از پروتئین بیشتری استفاده کرد تا بدن به جای سوخت عضلات بدن، از پروتئین دریافتی انرژی مورد نیاز را تامین کند.

منابع پروتئینی مانند تخم مرغ، انواع غذاهای دریایی، انواع حبوبات و گوشت‌ قرمز یا سفید منابعی غنی از پروتئین هستند که بهتر است در برنامه روزانه گنجانده شوند.

 

مصرف بیشتر انواع میوه و سبزیجات

 

از آنجایی که سبزیجات فرایند چربی سوزی را معکوس می‌کنند، برای رسیدن به کاهش وزن و از بین رفتن چربی‌های شکمی، بسیار موثر هستند.

از این رو بهتر است از میوه و سبزیجات بیشتری برای کوچک کردن شکم استفاده کرد و از آنها به عنوان پیش غذا و یا میان وعده‌ها استفاده کرد. نکته مهمی که این راهکار به همراه دارد، این است که از ایجاد یبوست جلوگیری می‌شود.

 

آب کردن سریع شکم و پهلو با ورزش

 

برای داشتن شکم تخت بهتر است روزانه بین 40 دقیقه الی 1 ساعت فعالیت بدنی منظم و ورزش هوازی انجام شود. بهترین ورزش‌ها برای از بین بردن چربی‌های اطراف کمر شامل موارد زیر می‌شود:

 

چگونگی بهره از ورزش برای کوچک کردن شکم

 

بهتر است دقت شود که برای نتیجه بهتر و سوزاندن چربی‌ها، کوچک کردن شکم و پهلوها، بهتر است تا یک ساعت قبل از انجام حرکات ورزشی غذای سنگین مصرف نشود.

در ادامه آن نیز بعد از تمام شدن فعالیت بدنی باید تا 2 ساعت از خوردن غذا با کالری بالا پرهیز شود. زیرا ممکن است بیشتر جذب بدن شود و بدتر موجب بالا رفتن وزن شود. از انواع میوه و سبزیجات، آب و آبمیوه‌های طبیعی می‌توان برای جلوگیری از ضعف و گرسنه شدن حین تمرین استفاده کرد.

 

حذف چربی‌های غیر مفید

 

مصرف چربی بیش از حد از جمله مواردی است که برای افزایش وزن کل بدن و چربی اطراف شکم بسیار تاثیرگذار است. به همین منظور باید سعی کرد تا از مصرف چربی‌های اشباع که اغلب از چربی‌های حیوانی حاصل می‌شوند، پرهیز کرد.

جایگزین کردن روغن‌های گیاهی مهمترین گام برای حذف چربی‌های بد به شمار می‌روند. استفاده از روغن زیتون، روغن کانولا و روغن نارگیل بهترین گام برای دریافت چربی خوب است.

از طرفی دیگر بهتر است انواع سس که چربی زیادی دارند مانند سس مایونز از رژیم غذایی به طور کلی حذف شوند و به جای آنها از لیمو ترش تازه، سرکه و روغن زیتون برای مزه دار کردن سالاد استفاده شوند.

 

هیدراته نگه داشتن بدن و مصرف آب

 

شاید نوشیدن آب راهبردی بسیار سطحی باشد اما برای سیر ماندن و تامین بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز بدن کافی است تا در طول روز از 8 الی 12 لیوان آب مصرف کرد.

این موضوع علاوه بر اینکه به دوری از ریزه‌خواری کمک می‌کند و فرد را سیر نگه می‌دارد، می‌تواند به پیشگیری از چروک شدن پوست و شل نشدن پوست بر اثر کاهش سایز، منجر شود.

 

زمان مناسب برای وعده‌های غذایی

 

اگر خواهان کوچک کردن شکم هستید، باید غذا خوردن بعد از ساعت 21 به بعد شب را ممنوع کنید. علاوه بر این موضوع لازم به ذکر است که بهتر است صبحانه را زود تر و قبل از ساعت 9 میل کرد و تا زمان ناهار از میان وعده‌های سبک مانند انواع میوه و سبزیجات، لبنیات کم چرب، میوه خشک و همینطور آجیل و انواع مغزها بهره‌مند شد.

 

اندازه وعده‌های غذایی

 

در وعده‌های غذایی اصلی نباید حجم زیادی از مواد غذایی را وارد بدن کرد. بهتر است وعده‌های اصلی را تقسیم کنید و از غذا با مقدار کم، در تعداد وعده‌های مختلف استفاده کنید. میان وعده‌ها می‌توانند کمک بسیار زیادی را در کاهش وزن کلی بدن و کوچک کردن شکم را به همراه داشته باشند.

 

 

https://my.carthage.edu/ICS/Academics/EXS/EXS_3070__UG16/RC_2017_UNDG-EXS_3070__UG16_-01/Announcements.jnz?portlet=Announcements&screen=View+Post&screenType=next&&Id=22fb18dd-d468-4793-8508-011bd004f5c6

https://ez*******.cityu.edu.hk/login?url=https://mavarayesalamat.ir/

http://entrance-exam.net/forum/members/wesleycruz1.html

http://history.lib.ntnu.edu.tw/wiki/index.php/%E4%BD%BF%E7%94%A8%E8%80%85:WesleyCruz1

https://www.pubpub.org/user/wesley-cruz-2

https://bbs.pku.edu.cn/v2/jump-to.php?url=https://mavarayesalamat.ir/

https://connect.nl.edu/NLU-Strategic-Plan-2011-2016/blog/Lists/Comments/AllComments.aspx

https://gitlab.bsc.es/WesleyCruz1

 

 

۰ ۰

تحقیق تجهیزات ذوب فلز

تحقیق تجهیزات ذوب فلز



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

تحقیق تجهیزات ذوب فلز
۰ ۰

قالب آماده پست اینستاگرام پارت3

حرفه ای عمل کن کسب و کار آنلاین خودت رو به همه نشون بده و از پست گذاشتن لذت ببر



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

قالب آماده پست اینستاگرام پارت3
۰ ۰

دوره دو جلدی آموزش بورس

دو جلد کتاب به صورت پی دی اف که تمام نکات آموزششی بورس از ابتدا تا مرحله پیشرفته را برای شما توضیح می دهد جلد اول که بخش مقدماتی است جلد دوم تحلیل تکنیکال می باشد که برای سهامداری، خرید و فروش سهم بسیار ارزشمند می باشد



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

دوره دو جلدی آموزش بورس
۰ ۰

Short stories for kids - free

Short stories for kids - free

 

 

Anti and Antolon story

 

 

z4_pmfi.jpg

 

One cold autumn day, a little ant named Anti wanted to take home a big piece of biscuit with all his might! He used to stand a little behind biscuit and push it. He would stand in front of it for a while and pull it with his hands and try to make it move!

As he was trying, one of his friends, whose name was Antolon, stood next to him and said:
Hello Anti! what are you doing? And when his eyes fell on the biscuit, he said:
Wow, what a big biscuit! It must be very heavy! Do you want me to help you?

Anti said:
No thanks! I can take it myself!

Antolone said:
This is very heavy! How are you going to take it alone? It is gonna be a hard work!

Anti said:
No! It is not difficult at all! I am very strong and I can handle it myself! Don’t you know that we ants can lift and move loads heavier than ourselves?!

Antolone said:
I did not say that you are not strong! By the way, you are very strong and powerful! And you are right! Ants can do this! But everything has a limit! For example, can we ants lift a big tree branch? Obviously we can’t! So we have to do our work together!

Anti said:
No need to cooperate! I always do my work myself and I don’t need anyone!

Antolone said:
OK! as you like! But if you need help, you can count on me!

Antolon left and Anti started pulling and pushing the biscuit again! It was almost noon and Antti still couldn’t shake the biscuit! He was very hungry! He said to himself:
Maybe if I eat a little of the biscuit, it will be lighter and I can move it! So he started eating biscuits!

When he was full, he looked at the biscuit and realized that its size had not shrunk too much! But he still stuck to his words and was not ready to ask anyone for help!

It was sunset and Sun went to sleep! Anti was tired, but he was only able to move the biscuit a little! That’s why he sat down on the floor and looked at the biscuit! He said to himself:
If I had accepted Antolon’s help in the morning, I would be sitting in my warm and soft house now!

But there was no one to help him! He looked around but did not see anyone! He looked above his head and suddenly he saw Busy, the little bee, flying! He called Busy and begged him to tell Antolon to come to his aid!

A few minutes passed and Anti was very cold! He was scared and thought that maybe Antolon was upset with his behavior in the morning and didn’t want to come to his aid!

 

 

 

Panda’s magic pencil story

 

 

One sunny day, little panda was tidying his room and putting his books inside the shelf. He would put some books that he had not yet read in front of him so that he could read them sooner.

When he was tidying up under his bed, he suddenly hit a big colored pencil. He took it out from under the bed and looked at it. He did not remember that he had such a large pencil before! He thought to himself:
Maybe I lost this pencil a long time ago and that’s why I don’t remember it!

That’s why he put the pencil on the table and went to arrange the rest of his room! After eating lunch, little panda decided to draw! He wanted to use his big pencil! He had a craving for a big delicious cake, so he painted a beautiful cake and when he was done, he blew on the drawing to remove the crayon powder from it. But suddenly a cake appeared on the table! The little panda was a little scared at first, but when he looked closer, he realized that this was the same cake he had painted.

He slowly moved his hand forward and ate a piece of it. It was very delicious! At that moment, a great thought came to the little panda’s mind! He could draw any food he wanted so that he could and eat it!

From that day on, the little panda painted and ate everything he wanted, such as chocolate, chips, ice cream and puffs, and even very fatty foods such as pizza and lasagna!

It went on like this for a while and the little panda had gained a lot of weight. He was walking very hard and could not fit in the chair in his room anymore!

His belly had grown so much and had come forward that he could no longer see his legs! Until one day after eating a piece of pizza that he had painted, he had a severe stomachache! He got dizzy and fell to the ground!

When he opened his eyes, Dr. Goat was standing above him! He said to the little panda:
You ate too much! From now on, you should be careful about what you eat and you should exercise!

When Doctor Goat left, Little Panda took a look at his own image in the mirror! and He was very surprised! He was very fat! Big belly and big hands and feet! He got so upset!
Now he understood why he walks so hard and can’t play with his friends like before! From that day on, the little panda started to exercise and eat healthy food! Once he wanted to throw away his magic pencil! But he thought to himself:
Why should I throw it away?! I can paint healthy foods with it! Like apples, oranges, lettuce and broccoli!

Every day that passed, the little panda got healthier and felt better! He had turned into the same cute and beautiful little panda and could play with his friends again!

One day when he was coming back from the game, he went to take the magic pencil and draw a fruit with it, but no matter what he looked, he couldn’t find it! That magic pencil disappeared as suddenly as it was found! But the little panda was very happy and promised himself to eat every food in measure from then on! Even if it is very tasty.

mooniza

 

۰ ۰

3 free and best kids stories

3 free and best kids stories

 

 

 

 

Thumbelina fairy tale story for kids

 

 

z2_4cto.jpg

 

Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!

Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.

The witch, gave her a grain of barely and said:

go home and plant this.

so the woman did so.

The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.

The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina

Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!

The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.

One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!

Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.

So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.

I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.

Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.

 

 

So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.

Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:

Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?

Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.

But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!

Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.

So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.

Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.

One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.

Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.

Yes! thank you!

So what is your story tiny girl?

Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.

Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.

So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.

One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:

I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.

So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:

I will marry you! I want you to come with me and visit my house!

Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.

What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!

Thumbelina was shocked.

How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!

 

 

So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.

I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!

But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!

months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!

OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!

Thumbelina knew that there is no way out of this!

 

 

 

Puss in Boots story for kids

 

 

 

Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.

Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!

The cat, who was listening stated to talk:

OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!

The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:

It doesn’t seem impossible that this cat could help me!

So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!

looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.

Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!

OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.

Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.

After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.

In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.

Puss in Boots said to his master:

Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.

The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:

Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!

At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.

While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:

Thieves! Thieves! He moaned!

This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.

The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!

The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:

OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!

Moments later, The king asked the countrymen:

Who owns this meadow that you are mowing, people?!

To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!

You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!

 

 

 

 

Dinokids at the stadium story for kids

 

 

 

That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!

Dinosol said:
So I will wear my beautiful s*******t and colorful wig.

I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.

Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?

DimDim said:
Yes! My seat number is 879!

My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?

Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!

Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!

No! Why joke?!

Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!

Yes! I have bought a VIP ticket!

Dim Dim said with regret:
Good for you!

But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!

Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!

Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!

Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!

Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!

Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!

Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!

DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Where have you been boy?! Hurry up, get ready! We have to go to the stadium and find our seats before the game starts!

Dad! Dad! I want to buy a VIP ticket!

What? VIP? But son! That ticket is very expensive!

Yes I know! But I have the money! I have savings!

But my son! You had saved that money to buy something else! Did you forget that?

No! I have not forgotten at all!

His father said:
Well, my son, if you regularly withdraw from your savings and spend, your money will accumulate later and you won’t be able to buy your telescope soon! Does it worth it?

Yes! I want to sit in the VIP seat!

What is the difference between the VIP position and our position, after all? The seat material is the same! We will see the same match!

But I can’t touch the ball from there!

His father started laughing and said:
Touch the ball? Boy! The ball is only on the field and only the players have the right to touch it! Look, my dear! If you want to use your savings and buy a VIP ticket, buy it! But you can’t buy your telescope this way soon!

 

 

See more stories for kids in isna & moonzia

۰ ۰

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

z1_f22g.jpg

 

صنعت چاپ و بسته بندی یکی از صنایع زیربنایی در کشورهای در حال توسعه است. نقش مهمی در توسعه صادرات، تجارت و روابط اقتصادی بین کشورها دارد.

برای نشان دادن وضعیت این صنعت، در حال حاضر کشورهایی در جهان هستند که با تقویت صنعت چاپ و بسته بندی تبلیغاتی می توانند درآمد زیادی از تجارت جهانی کسب کنند.

اما در مقابل این دسته از کشورها، کشورهای دیگری در جهان وجود دارند که علیرغم مزیت های اقتصادی در تولید بسیاری از محصولات، صرفاً به دلیل عدم وجود یک محصول قوی از بخش بزرگی از بازار مصرف جهانی کنار گذاشته شده اند. ایران بدون هیچ تعارفی در رتبه اول این کشورها قرار دارد. شواهد موجود نشان می دهد که در حال حاضر برخی از صادرکنندگان ایرانی محصولات خود را با کمترین قیمت جهانی به کشورهای شناخته شده صنعت بسته بندی می فروشند و این محصولات را با چند برابر قیمت خرده فروشی مجددا بسته بندی می کنند.

 

نقش چاپ و بسته بندی در روی فروش محصولات

تبلیغات تاثیر زیادی بر فروش محصول دارد. امروزه بسته بندی آنها یکی از راه های تبلیغ و بازاریابی محصولات می باشد. تبلیغات رایگان و خلاقانه را می توان روی کاغذ کادو انجام داد. شما می توانید محصولات و خدمات خود را از طریق تبلیغات به مشتریان معرفی کنید. امروزه چاپ اطلاعات بسته بندی محصولات یکی از مهمترین ابزارهاست. اما باید در این کار تخصص لازم را داشته باشید و روش درست و مناسب را انتخاب کنید.

زمانی که نام محصول، ترکیبات و اجزای آن، تاریخ مصرف، تاریخ ساخت و انقضای محصول، شرایط نگهداری آن و موارد مفیدی از این دست بر روی بسته بندی درج شود، اعتماد مشتری را جلب می کند. در عین حال نوع چاپ و بسته بندی نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. هرچه طراحی نوآورانه و خلاقانه تر باشد، توجه بیشتری را به خود جلب می کند. پس فقط محصولات خود را بسته بندی نکنید. سعی کنید تکنیک های جدید و مدرن، طراحی به روز و غیره را در بسته بندی قرار دهید تا توجه مشتری را به خود جلب کنید. کیفیت محصول نیز در جلب اعتماد مشتری نقش دارد.

 

نقش بسته بندی در صادرات

با رقابت شدید در بازار بین المللی، بسته بندی محصولات بسیار مهمتر از قبل شده است. در این بازارها، تولیدکنندگان و صادرکنندگان به انواع بسته بندی، طرح ها، چاپ و ... توجه زیادی دارند و آنها را یکی از ابزارهای بازاریابی خود می دانند. طراحی بسته بندی نقش مهمی در این امر ایفا می کند. طراحی خلاقانه به ما امکان می دهد نظرات مشتریان بیشتری را جلب کرده و محصولات خود را رقابتی تر کنیم. نکته دیگری که در زمینه صادرات و نقش بسته بندی می توان به آن اشاره کرد، اهمیت بازیابی و استفاده مجدد از بسته بندی محصولات به ویژه بسته بندی مواد غذایی است.

امروزه موضوع محیط زیست و حداقل آسیب های وارده بسیار مورد بحث قرار گرفته است تا بتوان بسته بندی را بازیافت کرد و بیش از پیش به چرخه طبیعی بازگرداند.

 

سخن آخر

بسته بندی بخشی از فروش است و تا حدودی می توان آن را جزء مهمی از آن دانست. اهمیت بسته بندی و استفاده از سلفون opp در این است که با انجام صحیح آن می توانید موفق تر از رقبای خود در بازار باشید. بسته بندی عالی با طراحی منحصر به فرد، چاپ و نوع کاغذی که در تولید آن به کار می رود، نقش مهمی در جلب اعتماد و توجه مصرف کنندگان دارد. بسته بندی باید به گونه ای باشد که بتواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی رایگان و کاربردی با محافظت و جلوگیری از آسیب به محصول به ویژه محصولات غذایی و دارویی، فروش را افزایش دهد.

 

۰ ۰